نرمش قهرمانانه؛ تغییر استراتژیک یا اقدام نامتقارن؟!
در حالی که این روزها بحث تغییر در سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی ایران داغ است، تحلیلگران داخلی و خارجی سعی میکنند این تغییر گفتار و رفتار نظام اسلامی را با نگاه خود تفسیر کنند. بسیاری از افراد، سخنان اخیر رهبر
نویسنده: گروه سیاسی اندیشکده تبیین
در حالی که این روزها بحث تغییر در سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی ایران داغ است، تحلیلگران داخلی و خارجی سعی میکنند این تغییر گفتار و رفتار نظام اسلامی را با نگاه خود تفسیر کنند. بسیاری از افراد، سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب را در راستای تغییر استراتژیک تفسیر میکنند و آن را مطابق با سیاستهای دولت جدید میدانند. در واقع این دسته معتقدند که رهبر معظم انقلاب به کمک دولت جدید، آمده و با آن همراهی کردهاند. به عنوان مثال دکتر "علی بیگدلی" در مصاحبه با سایت "دیپلماسی ایرانی" در پاسخ به سوالی دربارهی اینکه آیا این یک تغییر، تاکتیک است یا تغییر استراتژیک؛ با اشاره به عمیق بودن خصومت میان ایران و آمریکا میگوید: «به نظر من این تغییر، استراتژیک است چرا که ایران دیگر نمیتواند از این مسیر برگردد. اگر کسی تصور میکند که میتواند با تغییر تاکتیک مسائل را حل کند، اشتباه میکند.» همچنین نشریهی "فارن پالیسی" در یادداشتی به قلم "استفان والت" این اظهارات واعمال مقامات ایرانی را یک تغییر استراتژی میداند و معتقد است ایران در ادعای خود برای تعامل با دنیا صادق است.
از سوی دیگر برخی نیز به صورتی کاملاً بدبینانه معتقدند که رهبر معظم انقلاب بر اثر فشار جریانات سیاسی و یا شرایط کشور، ناگزیر از پذیرش الگوی "نرمش قهرمانانه" در سیاست خارجی بوده اند. عدهای دیگر نیز نگاهی میانه را در پیش گرفتهاند و با توجه به سابقه استفاده از این عبارت در سخنان و نوشتههای رهبری، آن را با حادثه صلح امام حسن (ع) مشابه دانستهاند. صلحی که اگرچه تحت تاثیر تبلیغات و نامناسب بودن شرایط بود اما نتیجهای بلند مدت داشت و متضمن پیروزی بزرگی بود.
اما در حاقّ واقع اگر به بیانات دقت شود، نه تنها رهبری چرخشی در اتخاذ سیاستها نداشتهاند بلکه عملکرد دولت روحانی هم اگر با هوشمندی پیگیری شود، منطبق با دیدگاه رهبری است. رهبر معظم انقلاب بیش از 5 ماه پیش یعنی پیش از انتخابات ریاست جمهوری در دیدار با کارگزاران نظام از سه اصل "عزت، حکمت و مصلحت" به عنوان محورهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی نام بردهاند. این محورها نخستین بار نبود که در بیانات ایشان ذکر شد؛ بلکه مکرر در جلسات مختلف این سه اصل یادآوری و تبیین شده بود.
امام خامنهای (حفظه الله تعالی) در اولین ماههای زعامت خود در دیدار با کارگزاران نظام به تاریخ 9بهمن 1368 میفرمایند:" یکی دیگر از ارزشها این است که سیاست خارجی ما به سه اصل «عزت و حکمت و رعایت تقیه»- در آن مواردی که باید تقیه کرد- متکی باشد". ایشان ضمن تشریح مفهوم عزت و حکمت، به ماجرای صلح حدیبیه اشاره میکنند و یادآور میشوند: "پیامبر (ص) در حدیبیه با کفار قریش قرارداد بستند؛ حتی با بعضی از کفار قراردادهای بلند مدت داشتند". ایشان این نکته را از حکمت در سیاست خارجی پیامبر اسلام (ص) دانسته و آن را به مصلحت جامعه مسلمین برشمردهاند. در ادامه ایشان "تقیه" را شرح میدهند و میفرمایند: "وقتی از تقیه صحبت میکنیم ممکن است بگویید تقیه متعلق به آن زمانی بود که دولت مسلّطی بر سر کار بود و ما هم مخفی بودیم و از ترس او چیزی نمیگفتیم. نه، همان وقت هم تقیه مسالهی ترس نبود. «التقیّه تُرس المؤمن» تقیه سپر مؤمن است. سپر را کجا به کار میبرند؟ سپر در میدان جنگ مورد استفاده قرار میگیرد و به هنگام درگیری به کار میآید. پس تقیه در زمینه درگیری است؛ چون تُرس و حرز و سنگر و سپر است."
با توجه به این بیانات که در اولین سال زعامت ایشان مطرح شد، پیداست این اولین بار نیست که ایشان از مصلحت و تقیه در سیاست خارجی سخن به میان میآورند. شاید پنداشته شود که این اصل از اصول سیاست خارجی طی 24 سال زعامت ایشان فراموش شده و امروز به ضرورت شرایط، تبدیل به سیاست اتخاذی ایشان شده است. یعنی همان فشار و تحریمهایی که حسین باستانی در یادداشتی در BBC فارسی، آن را دلیل این سیاست جدید میداند.
اما با نگاهی به تاریخچهی بیانات رهبر معظم ا نقلاب میبینیم در مقاطع مختلف و در شرایط متفاوت، ایشان از این اصل سیاست خارجی سخن به میان میآورند. درست 10 سال پس از آنکه برای اولین بار این اصول را مطرح فرمودند و باز در جمع کارگزاران نظام در 4دی ماه 1378 میفرمایند: "بعد از آنکه رسول اکرم (ص) و مسلمانان به قصد مکه به حدیبیّه رفتند و در حدیبیه متوقف شدند، دشمن میخواست جنگ را بر آنها تحمیل کند، اما تدبیر الهی نبی اکرم (ص) نگذاشت و بدون جنگ برگشتند و پیامبر (ص) به قراردادی با مشرکین رسید که این قرارداد آن قدر مهم بود که بنا بر روایاتی سورهی «انا فتحنا» دربارهی همین قرارداد حدیبیه نازل شده و از آن به فتح تعبیر شده است". در این ماجرا برخی از افراد از پیامبر (ص) دلگیر شده یا نسبت به درستی تصمیم ایشان که به ظاهر در تعارض با «اشداء علی الکفار» بود، تردید کردند.امام خامنهای در همان سخنان به این نکته اشاره میکنند که امروز یعنی 14سال بعد به گوشمان آشناست:
منبع مقاله :
اندیشکده راهبردی تبیین
از سوی دیگر برخی نیز به صورتی کاملاً بدبینانه معتقدند که رهبر معظم انقلاب بر اثر فشار جریانات سیاسی و یا شرایط کشور، ناگزیر از پذیرش الگوی "نرمش قهرمانانه" در سیاست خارجی بوده اند. عدهای دیگر نیز نگاهی میانه را در پیش گرفتهاند و با توجه به سابقه استفاده از این عبارت در سخنان و نوشتههای رهبری، آن را با حادثه صلح امام حسن (ع) مشابه دانستهاند. صلحی که اگرچه تحت تاثیر تبلیغات و نامناسب بودن شرایط بود اما نتیجهای بلند مدت داشت و متضمن پیروزی بزرگی بود.
اما در حاقّ واقع اگر به بیانات دقت شود، نه تنها رهبری چرخشی در اتخاذ سیاستها نداشتهاند بلکه عملکرد دولت روحانی هم اگر با هوشمندی پیگیری شود، منطبق با دیدگاه رهبری است. رهبر معظم انقلاب بیش از 5 ماه پیش یعنی پیش از انتخابات ریاست جمهوری در دیدار با کارگزاران نظام از سه اصل "عزت، حکمت و مصلحت" به عنوان محورهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی نام بردهاند. این محورها نخستین بار نبود که در بیانات ایشان ذکر شد؛ بلکه مکرر در جلسات مختلف این سه اصل یادآوری و تبیین شده بود.
امام خامنهای (حفظه الله تعالی) در اولین ماههای زعامت خود در دیدار با کارگزاران نظام به تاریخ 9بهمن 1368 میفرمایند:" یکی دیگر از ارزشها این است که سیاست خارجی ما به سه اصل «عزت و حکمت و رعایت تقیه»- در آن مواردی که باید تقیه کرد- متکی باشد". ایشان ضمن تشریح مفهوم عزت و حکمت، به ماجرای صلح حدیبیه اشاره میکنند و یادآور میشوند: "پیامبر (ص) در حدیبیه با کفار قریش قرارداد بستند؛ حتی با بعضی از کفار قراردادهای بلند مدت داشتند". ایشان این نکته را از حکمت در سیاست خارجی پیامبر اسلام (ص) دانسته و آن را به مصلحت جامعه مسلمین برشمردهاند. در ادامه ایشان "تقیه" را شرح میدهند و میفرمایند: "وقتی از تقیه صحبت میکنیم ممکن است بگویید تقیه متعلق به آن زمانی بود که دولت مسلّطی بر سر کار بود و ما هم مخفی بودیم و از ترس او چیزی نمیگفتیم. نه، همان وقت هم تقیه مسالهی ترس نبود. «التقیّه تُرس المؤمن» تقیه سپر مؤمن است. سپر را کجا به کار میبرند؟ سپر در میدان جنگ مورد استفاده قرار میگیرد و به هنگام درگیری به کار میآید. پس تقیه در زمینه درگیری است؛ چون تُرس و حرز و سنگر و سپر است."
با توجه به این بیانات که در اولین سال زعامت ایشان مطرح شد، پیداست این اولین بار نیست که ایشان از مصلحت و تقیه در سیاست خارجی سخن به میان میآورند. شاید پنداشته شود که این اصل از اصول سیاست خارجی طی 24 سال زعامت ایشان فراموش شده و امروز به ضرورت شرایط، تبدیل به سیاست اتخاذی ایشان شده است. یعنی همان فشار و تحریمهایی که حسین باستانی در یادداشتی در BBC فارسی، آن را دلیل این سیاست جدید میداند.
اما با نگاهی به تاریخچهی بیانات رهبر معظم ا نقلاب میبینیم در مقاطع مختلف و در شرایط متفاوت، ایشان از این اصل سیاست خارجی سخن به میان میآورند. درست 10 سال پس از آنکه برای اولین بار این اصول را مطرح فرمودند و باز در جمع کارگزاران نظام در 4دی ماه 1378 میفرمایند: "بعد از آنکه رسول اکرم (ص) و مسلمانان به قصد مکه به حدیبیّه رفتند و در حدیبیه متوقف شدند، دشمن میخواست جنگ را بر آنها تحمیل کند، اما تدبیر الهی نبی اکرم (ص) نگذاشت و بدون جنگ برگشتند و پیامبر (ص) به قراردادی با مشرکین رسید که این قرارداد آن قدر مهم بود که بنا بر روایاتی سورهی «انا فتحنا» دربارهی همین قرارداد حدیبیه نازل شده و از آن به فتح تعبیر شده است". در این ماجرا برخی از افراد از پیامبر (ص) دلگیر شده یا نسبت به درستی تصمیم ایشان که به ظاهر در تعارض با «اشداء علی الکفار» بود، تردید کردند.امام خامنهای در همان سخنان به این نکته اشاره میکنند که امروز یعنی 14سال بعد به گوشمان آشناست:
"آنچه که در نظام اسلامی باید همیشه مورد توجه باشد، مشخص بودن جبهههاست؛ مخلوط نشدن جبههی حق با جبههی ناحقّ است. ممکن است جبههی ناحق مورد مدارا قرار گیرد- مانعی ندارد- ممکن است در جایی «دست دوستی» هم با او داده شود- در جای خود مانعی ندارد- اما زنهار! خطوط فاصل نباید به هم بخورد. باید مشخص باشد که حق کیست و کجاست و... هدف و تدبیر و تاکتیک و عملکردش چگونه است و ناحق کیست و هدفش چیست...اینها نباید مورد غفلت قرار گیرد".
این موارد نشان دهندهی این است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی با سه اصل همراه است که به پویایی و انعطاف آن میافزاید. بنابراین در شرایط خاص مصلحت و تقیه ایجاب میکند با حفظ استراتژی، با دشمن دست دوستی داد و حتی "لبخند" زد و "درخواست مذاکره" داد و یا "مذاکره" کرد. چیزی که رهبری در سخنان اخیر خود بدان اشاره کردهاند. لذا "نرمش قهرمانانه" بیش از آنکه ناظر به صلح امام حسن(ع) باشد که ایشان در دیدار با جوانان در سال 80 آن را منتفی دانستند، ناظر به صلح حدیبیه است که علاوه بر حفظ اقتدار نظام اسلامی، خداوند "فتح مبین" را ضمیمه آن فرموده است.منبع مقاله :
اندیشکده راهبردی تبیین
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}